نقد و بررسی بازی God of War - خدای جنگ

نقد و بررسی بازی God of War - خدای جنگ

برای دستیابی به نسخه بعدی هر بازی مشهور و محبوب همیشه باید چند سالی انتظار کشید؛ God of War اثری مشهور که از زمان انشار آخرین نسخه اش که بیش از 5 سال طول کشید، سوالات زیادی در ذهن طرفدارانش ایجاد کرد. این بازی دیگر همانند سابق نبود، دیگر اثری از آن خشم و خشونت‌های بی‌مغز و منفجر کننده نبود، دیگر Blades of Chaos  ی وجود نداشت، دوربین بازی تماما عوض شده بود،. آیا می‌شد همچون سابق روی این بازی حساب کرد؟ اثری که به کلی با آنچه قبلا بود به کلی فرق کرد و تنها ستون باقی مانده از گذشته‌اش کریتوس بود؛ اما این کریتوس هم مثل قبل نبود دو سال این سوال ها ذهن ما را مشغول خود کرده بودند حال زمان آن رسیده که به این سوالات پاسخ دهیم.

عنوانی که منتظرش بوده ایم فراتر از آنچیزی شد که همگان انتظار آن را می کشیدند و می توان گفت که از شاهکار بی تکراری به نام ویچر۳ هم بالاتر زده است. وقتی نمرات بازی God of War منتشر شد و پشت سر هم ۱۰۰ و ۱۰۰ و ۹۷ و ۹۵ و .. را می دیدیم، فهمیدیم که این بازی در دل طرفدارانش غوغایی به پا کرده و سازندکذن آن نابغه هستند. بله! God of War موفق شد تا امتیاز متای ۹۵ را دریافت کند و در صف برترین بازی های تاریخ قرار گیرد.

نسخه جدید گاد آف وار تقریبا تمامی المان‌های نسخه های پیشینش که انگار جزوی از بازی هستند رابه کلی از میان برداشتو تحولی عظیم در این بازی را ایجاد کرد. همه چیز در بازی حول این المان ها بود داستان خوشنت بار، دوربین ثابت، ، سرزمین تکراری یونان و حالات مبارزاتی که از شدت تکرار دیگرحتی از شنیدن اسم بازی هم خسته می شدیم! اما حال سانتا مونیکا با تمام شجاعت، با کنار گذاشتن تمامی المان های گذشته چیزی تحویل داد که می‌تواند برای سال‌های سال بی رقیب باقی بماند.

حتما می دانید که به مانند همه المان های بازی، داستان و زمینه داستانی این نسخه نیز کاملا تغییر کرده است و تماما به سرزمین و افسانه های دیگری کوچ کرده است آنچه همه ما را در این نسخه از گاداف وار شگفت زده می کند تغییراتی است که در خود خدای جنگ ما (کریتوس)ایجاد شده است. تا پیش از انتشار این نسخه تصور یک کریتوس آرام که دیگر خشن نیست و به انتقام هم نیست، سخت و غیر ممکن بود. این کریتوس، به دنبال خدایان نیست و نمی خواهد هیچگاه با آنان رو در رو شود. او همچون مردم عادی به دنیای نورس قدم گذاشته تا در کنار همسر اسرارآمیزش زندگی کند و پسرش را بزرگ کند.اما او می بیند که بدلایلی نامعلومش مرده است و او مانده و تنها پسرش که باید او را بزرگ کند و وارد دنیاز پر زرق و برق ولی بی رحم نورس کند.

تغییرات فراوان داستان بازی یکی از مهم ترین نکاتی است که در بازی اعمال شده است و باید گفت که همین موضوع، یکی از بزرگترین نقاط قوت بازی جدید هم بوده است و داستان و ماجراجویی جدید کریتوس در سرزمین های شمالی همه چیز را در خود دارد، از خشم و جنون همیشگی کریتوس گرفته تاعشق و احساس تا پدر بودن. نکته حائز اهمیت اینجاست که با آغاز بازی و مقداری پیشروی در آن می بینید که جدا از فضا و داستان و سرزمین بازی، اصلی ترین چیزی که در بازی تغییر کرده است شخصیت خود کریتوس و جهان بینی اوست که بسیار پخته تر شده و بهبود یافته است و دلیل این هم چیزی نیست جز داشتن یک فرزند که پدرش را قهرمان خود می بیند و پدر را الگوی خود قرار داده است.

چیزی که این داستان فوق‌العاده را به جایگاه عالی رسانده، طراحی استادانه ی مراحلی ا است که حتی یک لحظه هم نمی خواهید دست از ماجراجویی بردارید و کریتوس و پسرش را برای لحظه‌ای رها کنید. در مراحل نخست بازی همه چیز آرام است، کریتوس خونسرد است و آترئوس به عنوان یک پسر ناپخته و خام ممکن است شما را ناامید کند. در واقع در این عنوان ما جنبه ای دیگر از شخصیت کریتوس را شاهد هستیم، جنبه ای که هرگز آن را ندیده بودیم و نمی داسنتیم که شخصیت کریتوس می تواند تا این حد تغییر کند. در واقع در این بازی جدا از خشم و جنون و مرگ و رنج، ما شخصیت پدرانه کریتوس را به تماشا می نشینیم که بسیار جذاب است. اما کمی که صبر کنید، با اولین باس بازی، با اولین نبرد جدی در بازی، آن‌قدر هیجان بازی افزایش می یابد و آن‌قدر ضربان قلب‌تان تند می‌شود، آن‌قدر ذهن‌تان را درگیر خودش می‌کند که مات و مبهوت عظمت این بازی می شوید!

بخش اعظم داستان بازی در میدگارد است و طی اتفاقات داستانی، طی ماجراهایی که کریتوس و آترئوس باید به بلندترین قله ی دنیای نورس برسند، به قلمروهای دیگر این بازی سفر خواهید کرد. طراحی مراحل بازی بسیارهوشمندانه و جذاب است. گفتنی است این اثر یک بازی جهان‌ باز نیست، اما بزرگی آن هرگز اجازه نمی‌دهد که مخاطب حس کند با یک بازی نسبتا خطی طرف است. وجود مناطق گسترده، آزادی عمل بسیار زیاد و اینکه مراحل بازی به گونه‌ای طراحی شده‌اند تا قادر باشید بین آن‌ها سفر کنید، یکی از مهم‌ترین تغییرات بازی در این نسخه از God of War است.

در طول مراحل بازی اتفاقات زیادی رقم می‌خورند و موانع زیادی سر راهتان قرار خواهد گرفت. پازل های بازی یکی از این موانع هستند. پازل‌ها در این بازی تنها مینی گیم های ساده نیستند و نقش اساسی را دارند. پازل‌های بازی که تمامی آن‌ها با روایات نورسی  و رون‌ها ادغام شده‌اند، هم در خدمت داستان هستند و مراحل از طریق آن‌ها پیش می رود و هم راهی است برای رسیدن به آیتم‌های مختلف در گوشه و کنار بازی. اگر بگوییم طراحی این پازل‌ها خوب نیست این ظلمی است در حق بازی. شاید گاهی این پازل‌ها شکل ساده‌ای داشته باشند، اما نمی‌توان آن‌ها را پازل‌های معمولی دانست. برخی از این پازل‌ها، تنها به یافتن برخی از رون‌های نورسی در گوشه و کنار بازی ختم می‌شوند. مثلا با یافتن آن‌ها می‌توان به صندوق هایی که حاوی آیتم‌های فوق‌العاده با ارزشی هستند، رسید. برخی از پازل‌ها هم با ترتیب کردن یک سری عناصر نورسی پیش می‌روند که به کمک آترئوس صورت می گیرند و حتی برخی‌های دیگر، موانعی هستند که در صورتی که درست انجام نشوند می‌تواند شما را به کشتن دهد. در این بازی، با هیچ پازلی رو به رو نخواهید شد که بی‌دلیل سر راهتان قرار گرفته باشد.

دنیای بازی فراتر از چیزهایی است که تاکنون گفتیم و پازل‌ها تنها بخشی از دنیای این بازی هستند. یکی از مواردی که به دنیای بازی جذابیت جالبی داده، دقت به جزییات بسیار خوب بازی است. جای جای بازی، با جزییات دقیقی طراحی شده اند که حتی بسیاری از آن‌ها با معنی و هدف خاصی سرجایشان قرار گرفته‌اند. پشت سر هر منطقه داستان جالبی نهفته است. از معدن رها شده بگیرید تا عمارتی بزرگ که گوشه گوشه آن داستانی عمیق را بازگو می‌کند. اما تمام جزییات دنیای بازی فقط مربوط به محیط‌های آن نیست. شخصیت های بازی خود مقوله ای جدا در بازی گاد اف وار هستند که در جذابیت بازی بسییار تاثیر گذار بوده است. از شخصیت‌های منفی بگیرید تا شخصیت‌های مثبت. هر کدام به لطف بازیگران عالی خود و به لطف صداپیشگی آشناپذیرشان، به شدت باورپذیر هستند. خود کریتوس و صدای گوشخراشِ دلنشینش، و حتی ظاهر جدید او با ریش، بیش از پیش در دل مخاطب جا باز کرده است! عصبانیت های بی معنی دیگر در وجود او نیست، سر هر چیزی خون جلوی چشمانش را نمی‌گیرد و هرچی دم دستش باشد را نابود نمی‌کند. تلاش‌های او برای کنترل خشمش و برخوردهای مناسب و البته جدی و محکم با آترئوس، و از همه جالب‌تر، نمایش جلوه هایی از انسانیت در وجود کریتوس، حالا او را به شخصیتی جدید مبدل نموده است. تمامی اینهایی را که گفتیم شخصیت پیشین کریتوس را به کل محو کرد گویی که کریتوسی دیگر متولد شده است.

کریتوس در بازی با شخصیت های مختلفی در ارتباط است و این تفکر در سر کریتوس که این روابط چه تاثیری می تواند بر روی پسرش داشته باشد داستان بسیار عمیق تری را نسبت به قبل و شخصیت تک بعدی، بی احساس، بی اندیشه و مجنون کریتوس رقم می زند. در بین این اشخاص هم دشمنان کریتوس وجود دراد و هم دوستان و دغدغه کریتوس همواره این است که تعادل رفتاری خود را بین فرزندش و دیگر شخصیت ها حفظ کند و جز در مبارزات با هیولاها، آن وجهه ترسناک و آن ماشین سلاخی را نشان فرزندش ندهد.

غیر از کریتوس و پسرش، شخصیت های دیگری نیز هستند که به آنها نیز علاقه مند می شوید. از جادوگر مرموز جنگل بگیرید که رفته رفته هویتش برای‌تان معلوم خواهد شد، تا میمیر، داناترین شخص دنیای نورس که دیالوگ‌های زیبایش به تنهایی توانسته یکی از جذابیت‌های این اثر را خلق کند. حتی وجود بزرگترین غول دنیای نورس، حضور مار عظیم‌الجثه میدگارد، صدا پردازی فوق‌العاده عجیب و غریب آن، شما را محو خود می کند و هر بار با دقت تمام به صدایش گوش کنید. دو شخص مهم دیگر بازی، بروک و سیندری، دو دورف بسیار دوس داشتنی و بانمک بازی هستند که هر بار در بازی به آنها می رسید، دوست دارید فقط به رفتارهای آن‌ها توجه و به حرف‌هایشان گوش کنید. همین قضیه در مورد شخصیت های منفی بازی هم صدق می کند.

حال نوبت به بخش گرافیکی و جلوه های بصری بازی است. باید به کوری بارلوگ و دوستان طراحش در سانتامونیکا مرحبا گفت که موفق شده اند تا سر حد ممکن از بالاترین توان گرافیکی کنسول استفاده کنند و عنوانی زیبا، خیره کننده، با ثبات، پولیش شده و دل انگیز که هیچ کس حتی به خود اجازه انتقاد از آن را نمی دهد. بخش گرافیکی عنوان God of War جزو قسمت هایی است که کیفیت فوق العاده ای دارد و یکی از برگ های برنده این بازی است و به وضوح مشخص است که سازندگان در طول دوره چند ساله ساخت بازی، وقت و تمرکز زیادی را بر روی کیفیت ظاهری بازی گذاشته اند، هر چند که واقعا باید گفت این موضوع در مورد تک تک المان های این عنوان نیز صدق می کند.

در مورد موسیقی‌های متن بازی نیز می توان گفت حتی از گرافیک شگفت‌انگیز God of War خارق‌العاده‌تر ظاهر شده اند و صداگذاری‌ها و حتی صدا‌پیشگی‌ها، تک تک‌شان به قدری خوب هستند که ایستادن و دست زدن تنها کاری است که می توان برایشان انجام داد.

دوربین بازی یکی از نکات ضعف بازی است که می توانید به وضوح در طی بازی آن را ببینیداست. دوربین بر روی شانه‌های کریتوس قرار دارد و به خودی خود بد نیست و خیلی هم خوب کار شده است، اما در مبارزات، مخصوصا هنگام نبرد های سخت و نیز در نبرد با هیولاهای غول پیکر به اندازه دیگر المان‌های بازی به حد کمال نرسیده‌ است ، این ایراد به God of War وارد است و می‌توانست در این زمینه بهتر عمل کند. ایراد دوربین بازی، به آن شدتی نیست که بتواند لطمه‌ای به اتفاقات بازی یا صحنه‌های زیبای سینمایی وارد کند،. هنگام مبارزه با یک هیولایک عظیم الجثه، حرکت دوربین در حدی روان نیست که بتوان کاملا بر همه چیز مسلط بود. همچنین اگر تعداد دشمنان بیشتر شود، سیستم قفل روی دشمنان و تعویض هدف آنچنان خوب عمل نمی کند. آنچه در وبسایت فون افزار به سمع و نظر شما رسید ایرادات و نقاط قوت بازی God of War 4 (خدای جنگ) برای PS 4 بود.